جدول جو
جدول جو

معنی یاد کرنا - جستجوی لغت در جدول جو

یاد کرنا
یاد گرفتن، برای یادآوری، یادآوری کردن، به یاد آوردن
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از یاد کردن
تصویر یاد کردن
بیان کردن، به خاطر آوردن، طلب کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از یاد کرده
تصویر یاد کرده
مذکور ذکر شده نامبرده
فرهنگ لغت هوشیار
بخاطرآوردن، نوشتن ذکر کردن، بدیدار کسی رفتن چطور شد یاد ما کردی (هنگامی که آشنایی بدیدن اوآید یا از او پرسشی کند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یاد کردن
تصویر یاد کردن
((کَ دَ))
یادآوری کردن، به خاطر آوردن، به دیدار کسی رفتن
فرهنگ فارسی معین
پاک کردن، برای تمیز کردن، تصفیه کردن
دیکشنری اردو به فارسی
تک کردن، تک را انجام دهید
دیکشنری اردو به فارسی
به یاد آوردن، به یاد داشته باشید
دیکشنری اردو به فارسی
ازدواج کردن، برای ازدواج، عروسی کردن
دیکشنری اردو به فارسی
سیاه کردن، تاریک شدن
دیکشنری اردو به فارسی
حبس کردن، حبس
دیکشنری اردو به فارسی
سرمایش، برای خنک شدن
دیکشنری اردو به فارسی
عمل کردن، برای کار کردن، کار کردن
دیکشنری اردو به فارسی
تعهّد کردن، متعهّد شدن
دیکشنری اردو به فارسی
اقامت دادن، برای ماندن
دیکشنری اردو به فارسی
فرضیّه سازی کردن، برای حدس و گمان، فرض کردن، آشکار کردن، گمان کردن
دیکشنری اردو به فارسی
رهبری کردن
دیکشنری اردو به فارسی
فاش کردن، افشا کردن
دیکشنری اردو به فارسی
کمک کردن، برای کمک کردن
دیکشنری اردو به فارسی
پاک کردن، برای تطهیر
دیکشنری اردو به فارسی
سادە کردن، برای ساده کردن
دیکشنری اردو به فارسی
بیان کردن، برای توصیف، تعریف کردن، شرح دادن
دیکشنری اردو به فارسی
بستن، برای بستن، محصور کردن
دیکشنری اردو به فارسی
مخالفت کردن
دیکشنری اردو به فارسی
نوازش کردن، دوست داشتن
دیکشنری اردو به فارسی
ایجاد کردن، برای ایجاد، تولید کردن
دیکشنری اردو به فارسی
آماده کردن، برای تهیّه، داماد شدن
دیکشنری اردو به فارسی
سحر کردن، طلسم کردن، جذبه کردن، جادو کردن، جذب کردن، مجار کردن
دیکشنری اردو به فارسی
ادای کلمات کردن، برای پرداخت
دیکشنری اردو به فارسی
جدا کردن
دیکشنری اردو به فارسی
بددل بودن، حسادت کردن
دیکشنری اردو به فارسی
گپ زدن، صحبت کردن، حرف زدن
دیکشنری اردو به فارسی
آزاد کردن، برای آزاد کردن، آزادسازی
دیکشنری اردو به فارسی
ابداع کردن، اختراع کردن، ایجاد کردن
دیکشنری اردو به فارسی
نگهداری کردن کودک، گرامی داشتن
دیکشنری اردو به فارسی